آدم باید بودنو بلد باشه
که سر تنها نبودنش به هرکس و ناکسی باج نده
چه فرقی داره، چه فرقی داره
پشت میله ها باشی یا توو خیابونای شهر قدم بزنی
وقتی آرزوی بودنِ با عشقت توو حبسِ
من همیشه بین لبخند و اشکام لبخندمو انتخاب کردم
چون که اینطوری راحتتر میتونم دلیل لبخندامو به دیگرون توضیح بدم
تا علت اشکامو
به کسی که دوسش دارین احساستونو بگین
چون که زیادن دلایی که بخاطر ناگفته های احساستون شکستن
نبودنت درد داره اما دیگه بودن یا نبودنت خیلی مهم نیست
چون که من انقدر دوسِت دارم که دیگه نیازی به حضورت نیست
درست مثل خدا که هست، اما نیست
تو با هر سیب کرم خورده ای وسوسه میشی
پس برو ...
تو از بهشت قلب من رونده شدی
توو بهشت قلب من موندن لیاقت میخواست که تو نداشتی
میدونی خسته شدم
بس که بارها نصیحتت کردم
ولی برای آخرین بار چندتا جملهی دیگه بهت یاد بدم
بلکه آدم شدی و اینبار با کس دیگه اینکارارو نکردی
اگه یه وقت کسیو دوست داشتی هواشو داشته باش
اگه برای پُر کردن تنهایی خودت اونو میخوای هواییش نکن
شاید دیگه به هیچ هوایی غیر از تو عادت نکنه
توو زندگیت زن باش، ولی زنونه مَرد باش
تو که نفهمیدی عشق چیه
خیال نکنم حالا حالاهام بفهمی
اما هیچکس نمیدونه من چه حالی دارم
هیچکس ...
وقتایی که نیستی و نبودی
دلم از تنهایی میپوسید و دردای ناگفتنی توو دلم طلنبار میشد
آدم عاشق باشه و نتونه حرفای دلشو به کسی بگه
به نظرت غم انگیز نیست؟
نوبتی ام باشه حالا دیگه نوبت منه
میخوام اولین سفر تنهاییمو برم
تنهای تنهای...
دیگه خسته شدم از تظاهر به خندیدن
به بودن و صبر کردن
کاش میشد به ازرائیلم رشوه داد و
از دست این مَردمان کرهی خاکی
که اصلاً منو نمیفهمن و فقط به زبون خودشون
هرطوری که دلشون میخواد ترجمهم میکنن خلاص شد
مقصر تو نیستیا
هرکسی گیر من افتاد یا عاشق یکی دیگه بود
یا کمبود احساسات داشت
یا خلاصه حوصلهش سر رفته بود و
فقط دنبال جیب ما بود و خوش گذرونیای خودش
دیگه هیچی مثل قبل به آدم نمیچسبه
مثلاً یکیش همین دل دادن به آدما
من دقیقاً از وقتی که بهم گفتی دوسِت دارم
دل و دستم لرزید و اونجا بود که ازت ترسیدم
هرچند، هرچند من اعتقادم اینه
عشقی که توش دیوونگی نباشه که عشق نیست
فقط عادته و تو دقیقاً از روی عادت با من رفتار کردی
نه از روی عشق خیلی چیزا ازت یاد گرفتم
مثلاً یاد گرفتم که حواسمو جمع کنم
تا دیگه به این راحتی به کسی اعتماد نکنم
آخه، آخه دندونای آدمم هرچند وقت یه بار زبون آدمو گاز میگیره
دیگه چه توقعی میشه از یه غریبه داشت
دیگه از این به بعد هیچ کاریت ندارم
هر رنگی که میخوای باشی باش
حتی سیاه اما یه رنگ باش، درست باش
رنگارنگ بودن فقط لگد خوردن داره
پس یادت باشه یه رنگ باشی
من دیگه عاشق کسی نمیشم که
با من مثل بقیه آدمای دور و برش رفتار کنه
مال کسی میشم که قدر داشتنمو بدونه و
روزی صدبار دورم بگرده
نه اینکه مثل تو روزی صدبار دورم بزنه
وقتی اونی که باید دوسِت داشته باشه که نداره
نه بودنت براش اهمیت داره
نه نبودنت دیگه لازم نیست که مهربونیتو بهش ثابت کنی
باید مثه خودش باشی درست مثه خودش
اما، من یکی هیچ وقت فراموشت نمیکنم
هیچ وقت ...
آخه کدوم آدم عاقلی بزرگترین اشتباه زندگیشو فراموش میکنه
تنهایی شیکتره ...