گنجشک ناز و زیبا که میپری اون بالا بال و پرت به رنگ خاک دلت مهربون و پاک به من بگو وقتی که پر کشیدی بابامو تو ندیدی دیدمش از اینجا رفت اون بالا بالاها رفت پیش ستاره ها رفت یواش و بی صدا رفت ستاره آی ستاره پولک ابر پاره خاموشی و میتابی بیداری یا که خوابی به من بگو وقتی که خواب نبودی بابامو تو ندیدی دیدمش از اینجا رفت اون بالا بالاها رفت از اون طرف از اون راه رفته به خونه ماه ماه سفید تنها که هستی پشت ابرا نقره نشون کهکشون چراغ سقف آسمون به من بگو وقتی که نور پاشیدی بابامو تو ندیدی همین جا پیش من بود نموند و رفت زود زود اون بالا بالاها رفت بابات پیش خدا رفت خدا که مهربونه پیش بابام میمونه گریه نمیکنم من که شاد نباشه دشمن گریه نمیکنم من که شاد نباشه دشمن گریه نمیکنم من که شاد نباشه دشمن گریه نمیکنم من که شاد نباشه دشمن که شاد نباشه دشمن که شاد نباشه دشمن