ماهی ابرو کمون چشم سیاه واسه یه لقمه نون و سر پناه از نفس افتاده بال بال میزنه همه وجودشو به درد بابا میزنه دل به دریا میزنه راهی میشه اون میخواد بالا بره دریا بره جاری بشه چشم میبنده الکی خواب میبینه توی خواب سراب و دریا میبینه بابا آب داد بابا نون داد حالا نوبت اونه بابا آب داد بابا نون داد حالا نوبت اونه حالا نوبت اونه چشم میبنده الکی خواب میبینه توی خواب سراب و دریا میبینه یه ورش ماهیگیرای تور به دست اونورش کوسه نهنگا مست مست بابا آب داد بابا نون داد حالا نوبت اونه بابا آب داد بابا نون داد حالا نوبت اونه حالا نوبت اونه ماهی گیرا دیگه قلاب ندارن تور دارن ولی اون کوسه نهنگا همشون زور دارن دو طرف با مرثیه بهش میگن ماهیه تو دست زندگی اسیر وقتی زندگیت میشه گرفت و گیر به در و دیوار نکوب برو بمیر بابا آب داد بابا نون داد دیگه نوبت منه بابا آب داد بابا جون داد دیگه نوبت منه بابا آب داد ماهی جون داد حالا نوبت منه بابا آب داد بابا جون داد دیگه نوبت منه حالا نوبت منه